سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دل نوشته
 

هر لحظه را به گونه‌ای زندگی کن که گویی واپسین لحظه است و کسی چه می‌داند؟ شاید آخرین لحظه باشد.
عشق، نخستین گام به سوی ملکوت است و تسلیم، آخرین آن؛ آری تمام سفر دو گام بیش نیست.

زندگی را تنها زمانی می‌شناسی که آماده سفر به ناشناخته شوی.
اگر به شناخته چنگ بزنی، به ذهن چنگ زده‌ای و ذهن زندگی نیست.

بیشتر عشق بورز تا بیشتر شوی.. کمتر عشق بورزی، کمتر خواهی بود.
توان عشق ورزیدن تو، ترازوی سنجش توست و میزان عشق تو، ترازوی وجود تو.

تلاش نکن که زندگی را بفهمی، زندگی را زندگی کن! تلاش نکن که عشق را بفهمی، عاشق شو!
و چنین است که خواهی دانست؛ این دانستن حاصل تجربه توست، این دانستن هرگز ویرانگر آن راز نیست.
هر چه بیشتر بدانی در می‌یابی که هنوز چیزهای بیشتر و بیشتری باقی‌است تا بدانی.

عشق والاترین هدیه خداست این هنر را بیاموز، ترانه عشق و جشن آن را بیاموز.
عشق نیازی بی چون و چراست، روح بی عشق قادر به حیات نیست. 
عشق خوراک روح و سرآغاز هر آن چیزی است که بزرگ است؛ عشق دروازه ملکوت است.

ذهن زندگی عشق لحظه



نوشته شده در تاریخ چهارشنبه 92/11/16 توسط حمداله قاسمی

تاریک کوچه‌های مرا آفتاب کن 
با داغ‌های تازه، دلم را مجاب کن 

ابری غریب در دل من رخنه کرده است 
بر من بتاب، چشم مرا غرق آب کن 

 

ای عشق ای تبلور آن آرزوی سبز 
برخیز و چون سکوت، دلم را خطاب کن 

ای تیغ سرخ زخم، کجا می‌روی چنین 
محض رضای عشق، مرا انتخاب کن 

ای عشق، زیر تیغ تو ما سر نهاده‌ایم 
لطفی اگر نمی‌کنی، اینک عتاب کن



نوشته شده در تاریخ چهارشنبه 92/11/16 توسط حمداله قاسمی

و من چقدر دلم می خواهد همه داستانهای پروانه ها را بدانم 

 که بی نهایت بار درنامه ها و شعر ها در شعله ها سوختند 

 تا سند سوختن نویسنده شان باشند  

پروانه ها  

آخ تصور کن  

آن ها در اندیشه چیزی مبهم  

که انعکاس لرزانی از حس ترس و امید را  

در ذهن کوچک و رنگارنگشان می رقصاند  

به گلها نزدیک می شوند 

 یادم می آید روزگاری ساده لوحانه  

صحرا به صحرا و بهار به بهار  

دانه دانه بنفشه های وحشی را یک دسته می کردم 

 عشق را چگونه می شود نوشت  

در گذر این لحظات پرشتاب شبانه  

که به غفلت آن سوال بی جواب گذشت  

دیگر حتی فرصت دروغ هم برایم باقی نمانده است  

وگرنه چشمانم را می بستم و به آوازی گوش میدادم  

که در آن دلی می خواند من تو را   او را    کسی را    دوست می دارم...!!!



نوشته شده در تاریخ جمعه 92/11/11 توسط حمداله قاسمی

جدیدا سعی میکنم به هیچکس دل خوش نکنم.. از هیچکس هیچ انتظاری نداشته باشم... از هیچکس هیچی نخوام.. هیچی... حتی از خدا! فقط بگم خدایا من فقط تو رو دارم.. و سکوت کنم.. سکوتی بالاتر از فریاد...!



نوشته شده در تاریخ شنبه 92/10/7 توسط حمداله قاسمی
تمامی حقوق این وبلاگ محفوظ است | طراحی : پیچک
  • ایران موزه
  • آریس مت
  • علمی